Скачать с ютуб فرجام ضحاک و دگردیسی اژدهای سه سر در روایات و اساطیر ایران в хорошем качестве

فرجام ضحاک و دگردیسی اژدهای سه سر در روایات و اساطیر ایران

لینک مرتبط با این پست :    • واقعیت ترسناک کیهانی، زمین بدون زمان ...   واقعیت ترسناک کیهانی، زمین بدون زمان واژگونی چرخش کره زمین، اسراری که در اساطیر ایرانی آشکار شد    • خونبارش، سنگ ء دیوچهره  و یاوران اهری...   خونبارش، سنگ ء دیوچهره و یاوران اهریمن هزار چهره در اساطیر ایرانی    • صورزرین جمشید ، گوچهرمار، آوای آسمانی...   صورزرین جمشید ، گوچهرمار، آوای آسمانی و کارزار خدایان درهنگام تازش اهریمن درروایات و اساطیر ایرانی video_2024-05-08_19-57-35.mp4 اهریمن در بند و تازش اژدهای آتشین آسمان با یاوران اهورا در روایات و اساطیر ایران منبع : کتاب نبرد خدایان نوشته امید عطایی ************* اژدهای سه سر در اوستا ، #اسطوره_ اژی دهاک به گونۀ یک اژدهای سه سر نموده شده ، در حالی که در شاهنامه به چهرۀ مردی با دو مار بر شانه هایش در می آید و در هر دو روایت به دست فریدون سرکوب میشود. در اساطیر و دایی نیز تریته ( فریدون) اژدهای سه سر شش چشم ویشوروپ » را می کشد که گاه نام دیگر او ، اهی یعنی ، مار معادل هندی اژی ایرانی است و گاه مانند ورتره ، صفت داسه دارد که یاد آوردهای ایرانی است. درباره معنی « ویشوروپ » آمده که یکی از معانی این اسم ستاره دنباله دار است و این قابل توجه میباشد ». در #داستان_ های یونانی از هیولایی سه سر به نام « کاکوس » نام برده شده که از سه دهان او آتش بیرون می جست و سرانجام با گرز هرکول سرکوب میشود همانندی نام کاکوس با کاکوی » نبیره #ضحاک_ اژدهای سه سر) ، درخور نگرش است. همچنین از نبردهای هرکول با این هیولاها سخن رفته است غول آدمخوار با سه سر و شش دست که از کمر به پایین یک تن واحد بود ؛ سگ سه سر با یالهای افراشته شیر مانندی که پر از مار بود و به جای دمب مار بزرگی داشت. می توان چنین پنداشت که اژدهای سه سر به شکلهای دیگری مانند غول و سگ سه سر نیز دیده شده است. در روایات ، ایرانی با موجودی به نام خر سه پا » روبرو هستیم که البته سیمای اهریمنی ندارد و دارای شش چشم و نه پوزه و دو گوش و یک شاخ.است نشانی از این سه سر را در افسانه « پرسه » نیز میتوان یافت یکی از کارهای نمایان این ، پهلوان کشتن گورگونها بود. آنان سه خواهر مارگیسو بودند. این سه دیو سهمگین ، تنها یک چشم داشتند و به نوبت از آن بهره میبردند هر کس به آنان می نگریست ، بی درنگ سنگ می شد. می تواند بود که مار سه سر ، آریایی در این سه سر مارگیسوی یک چشم بازتافته باشد. در یکی از سروده های ودایی آگنی ( خدای ( آتش) دارای سه سر نموده.شده در « زاد سپرم » از قوچ سه شاخ یاد شده که بارۀ منوچهر بود در موزۀ پایتخت تایوان یک کنده کاری حیرت انگیز از موجودی سه سر وجود دارد که به سوی یک مار در پرواز است. ضحاک پس از هزار سال فرمانروایی سرانجام به دست فریدون از پای در می آید. به گونه ای که در شاهنامه ، آمده ضحاک در حالی که غرق در آهن بود و به یک دست دشنه ای آبگون داشت ، در کاخ خویش به ستیز با فریدون میپردازد فریدون با گرزۀ گاوسر خود بر سر می کوبد و هنگامی که میخواهد کارش را بسازد ، ناگهان بیامد سروش خجسته دمان مزن گفت کاو را نیامد زمان همیدون شکسته ببندش چوسنگ ببر تا دو کوه آیدت پیش تنگ به کوه اندر به بود بند او نیاید برش خویش و پیوند او فریدون با چرم شیر دستها و میان ضحاک را می بندد و او را به سوی کوهی به نام « شیرخوان میراند و در آنجا میخواهد تا کار را تمام کند که دوباره سروش میآید و فریدون را از این کار باز میدارد. فریدون به دستور سروش بیاورد ضحاک را چون نوند به کوه دماوند کردش به بند به کوه اندرون تنگ جایش گزید نگه کرد غاری بنش ناپدید بیاورد مسمارهای گران به جایی که مغزش نبود اندران فرو بست دستش بر آن کوه باز بدان تا بماند به سختی دراز ببستش بر آن گونه آویخته وزو خون دل بر زمین ریخته همان گونه که دیدیم ، سروش دو بار از مرگ قطعی ضحاک به دست فریدون جلوگیری میکند و ضحاک سرانجام بی آنکه کشته گردد ، به بند کشیده میشود. با نگرش به « دینکرد » ، انگیزه زنده نگه داشتن ضحاک چنین بوده است که اگر او شکافته می شد ، زمین را پر کرد از مورگزنده و کژدم و چلپاسه و کشف و وزغ. این همان کاری بود که اهریمن در هنگام تازش خود انجام داد: « او خرفستران ـدگان را بر زمین.هشت خرفستران گزنده و زهر آگین چون مار و کردم و چلپاسه و سنگ پشت و وزغ آنگونه خزیدند و زیاد شدند که به اندازه تیغ سوزنی جای بر زمین بازنماند ». می خزند کوه دماوند ( البرز) نمونه ای از یک کوه مقدس است. غار بن ناپیدا احتمالا یادواره ای است از دهانه به جا مانده از برخورد شهابی بزرگ با زمین که همانندی بسیاری با دهانه آتشفشان دارد. کوه آتشفشان نماد زمینی و فرودگاه اژدهایی آسمانی است که هر چندگاه و یا در فرجام جهان دوباره سر بلند خواهد کرد. از آنجا که آن شهاب بزرگ زمین را پوشیده از گدازه ها و یا گرد و غبار سرخ کرده بود ، پس می بینیم که سرانجام رویداد به چه زیبایی نموده میشود: « وزو خون دل بر زمین ریخته)). در داستانهای یونانی از هیولایی به نام توفون » یاد شده که این ویژگی ها را داشت او چنان بلند بود که وقتی در وسط دریا قدم داشت امواج بزرگ فقط تا کمی بالاتر از زانوان او می رسیدند ، و چون به خشکی می آمد ستاره ها لابلای موهای سرش گیر می کردند. داشت ؛ از شانه هایش یکسد سر روییده بود ، ....اژد های سه سر 00:00 فرجام ضحاک 3:10 فرجام ضحاک 11:35 دگردیسی اژدها 12:35 ایندرا و زبان اتش 14:40 اژدهای شاخدار 19:18 یادمان اژدها 23:40