Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео


Скачать с ютуб محمد رضا شجریان، آلبوم عشق داند، ساز آواز، درآمد ابوعطا: در نظر بازی ما بی‌خبران حیرانند в хорошем качестве

محمد رضا شجریان، آلبوم عشق داند، ساز آواز، درآمد ابوعطا: در نظر بازی ما بی‌خبران حیرانند 7 лет назад


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



محمد رضا شجریان، آلبوم عشق داند، ساز آواز، درآمد ابوعطا: در نظر بازی ما بی‌خبران حیرانند

عشق داند از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد عشق داند یا کنسرت ابوعطا، عنوان یک آلبوم موسیقی سنتی ایرانی است با آواز محمدرضا شجریان و نوازندگی تار محمدرضا لطفی که در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ و در سفارت آلمان اجرا شده و به طور رسمی در سال ۱۳۷۶ منتشر شده است. نامگذاری این اجرا، در ارتباط با بیت «عاقلان نقطهٔ پرگار وجودند؛ ولی | عشق داند که در این دایره سرگردانند» از غزلی از حافظ است که در آواز اجرا می‌شود. این آلبوم در آواز ابوعطا اجرا شده و اشعار آن از حافظ، باباطاهر و عارف قزوینی است. قطعات تکنوازی تار ساز و آواز (غزل حافظ) ساز و آواز (دوبیتی‌های باباطاهر) تصنیف بهار دلکش، ساختهٔ درویش خان با سرایندگی شعر از محمدتقی بهار اشعار آواز نخست: در نظر بازی ما بی‌خبران حیرانند شعر از حافظ بر وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن؛ بحر: رمل مثمن مخبون محذوف. (جملهٔ اول درآمد ابوعطا) در نظر بازی ما بی‌خبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند (جملهٔ دوم درآمد ابوعطا) عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند (جملهٔ سوم درآمد ابوعطا) جلوه گاه رخ او دیدهٔ من تنها نیست ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند (جملهٔ اول حجاز) عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا ما همه بنده و این قوم خداوندانند (اشارهٔ کوتاه به یتیمک و جامه‌دارن) مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند (جملهٔ دوم حجاز) لاف عشق و گله از یار بسی لاف دروغ عشقبازان چنین مستحق هجرانند (کرد بیات) مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند (یتیمک اوج تحریر اصفهانک و فرود) گر شوند آگه از اندیشهٔ ما مغبچگان بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند آواز دوم: به کشت خاطرم جز غم نرویه (دشتستانی) به کشت خاطرم جز غم نرویه به باغم جز گل ماتم نرویه به صحرای دل بی حاصل مو گیاه ناامیدی هم نرویه (خسرو و شیرین) به دشت افتاده مجنون زار و دلتنگ چو سیل آورده چوبی در بن سنگ به شب از آتش آه شرر بار نماید دود و دم دامان کوهسار (دشتستانی) غم عشقت بیابان پرورم کرد هوای بخت بی بال و پرم کرد به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد (دشتستانی) به روی دلبری گر مایل استم مکن منعم گرفتار دل استم خدا را ساربان آهسته می ران که مو واماندهٔ این قافله استم

Comments