Из-за периодической блокировки нашего сайта РКН сервисами, просим воспользоваться резервным адресом:
Загрузить через dTub.ru Загрузить через ClipSaver.ruУ нас вы можете посмотреть бесплатно ای عاشقان ای عاشقان |غزل شمارهٔ ۱۳۷۱ از دیوان شمس مولانا در قالب آهنگ | موسیقی عرفانی و عاشقانه или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Роботам не доступно скачивание файлов. Если вы считаете что это ошибочное сообщение - попробуйте зайти на сайт через браузер google chrome или mozilla firefox. Если сообщение не исчезает - напишите о проблеме в обратную связь. Спасибо.
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
در این ویدیو شنونده اجرای موسیقایی غزل شماره ۱۳۷۱ از دیوان شمس، با مطلع دلانگیز «ای عاشقان ای عاشقان» خواهید بود؛ یکی از درخشانترین غزلیات مولانا جلالالدین بلخی که با تلفیقی از موسیقی عرفانی و آهنگ صوفیانه جان تازهای گرفته است. این اثر، با الهام از اشعار ناب مولانا و در قالبی از موسیقی تلفیقی ایرانی، تجربهای عمیق از عشق و سلوک را برای دوستداران شعر فارسی و موسیقی معنوی خلق کرده است. فضایی که در آن اشعار زیبای رومی با ملودیهایی از موسیقی دراویش درهمآمیختهاند. 🎶 ویژگیها: بر اساس دیوان شمس حاوی شعر مولانا درباره عشق با اجرایی روحنواز ترکیب آهنگ فارسی مولانا با حالوهوای موسیقی عرفانی شرق 📥 بهزودی امکان دانلود آهنگها و همچنین نسخههای بیکلام (instrumental) برای شما عزیزان فراهم خواهد شد. 📢 برای دسترسی به این آثار، لطفاً در کانال تلگرام ما عضو شوید: 👉 t.me/navayeerfanmusic ✨ اگر این ویدیو را دوست داشتید، با لایک، کامنت و اشتراکگذاری از ما حمایت کنید. #اشعار_مولانا #موسیقی_مولانا #دیوان_شمس #شعر_پارسی #موسیقی_صوفی #آهنگ_صوفیانه #غزلیات_زیبای_مولانا #مثنوی_معنوی متن کامل غزل: ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کردهام زان می که در پیمانهها اندرنگنجد خوردهام مستم ز خمر من لدن رو محتسب را غمز کن مر محتسب را و تو را هم چاشنی آوردهام ای پادشاه صادقان چون من منافق دیدهای با زندگانت زندهام با مردگانت مردهام با دلبران و گلرخان چون گلبنان بشکفتهام با منکران دی صفت همچون خزان افسردهام ای نان طلب در من نگر والله که مستم بیخبر من گرد خنبی گشتهام من شیرهای افشردهام مستم ولی از روی او غرقم ولی در جوی او از قند و از گلزار او چون گلشکر پروردهام روزی که عکس روی او بر روی زرد من فتد ماهی شوم رومی رخی گر زنگی نوبردهام در جام می آویختم اندیشه را خون ریختم با یار خود آمیختم زیرا درون پردهام آویختم اندیشه را کاندیشه هشیاری کند ز اندیشه بیزاری کنم ز اندیشهها پژمردهام دوران کنون دوران من گردون کنون حیران من در لامکان سیران من فرمان ز قان آوردهام در جسم من جانی دگر در جان من قانی دگر با آن من آنی دگر زیرا به آن پی بردهام گر گویدم بیگاه شد رو رو که وقت راه شد گویم که این با زنده گو من جان به حق بسپردهام خامش که بلبل باز را گفتا چه خامش کردهای گفتا خموشی را مبین در صید شه صدمردهام