Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео




Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



سریال ماراشلی قسمت 49

سریال ماراشلی قسمت 49 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکی‌مدیا    / meshkimedia   آدرس کانال مشکی کاناپه https://www.youtube.com/c/MeshkiKanap... آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی    / meshkiturki   آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو    / @kanape1   آدرس کانال مشکی ترکیسه    / @kanape_turki5   لینک کانال تلگرامی مشکی: https://t.me/meshkimedia داستان قسمت آخر سریال ستاره شمالی، فصل اول. کوزی و ییلدیز بالاخره عروسی می‌کنند؟    • Видео   داستان قسمت آخر سریال روزگارانی در چوکوروا، فصل سوم. دمیر به زلیخا خیانت کرد و کشته شد؟    • Видео   داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر. علی و نازلی عروسی می‌کنند.    • داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر. ...   ماراشلی سریع داخل خانه می رود و ماهور را بغل میکند. او سعی دارد ماهور را بیدار کند، اما فایده ای ندارد. هلال با اسلحه مقابل نجاتی ایستاده است. نجاتی با طعنه به او حرف می زند و می‌گوید که میداند او عاشق ماراشلی است و به ماهور حسادت میکند. هلال با حرص انکار میکند. نجاتی میگوید:« یکم بعد ماراشلی میاد بیرون و میگه هلال، نجاتی هر چی میخواد بهش بده وگرنه معشوقه ام میمیره.» هلال می‌گوید:« متاسفانه اون نمیتونه تصمیم بگیره.» نجاتی میگوید:« بنظرم از ماراشلی که عزیزش رو از دست داده، هرچیزی رو میشه انتظار داشت. بهتره بهم بگی مهمت اینجه کجاست.» هلال می‌گوید:«مهمت اینجه زنده نیست‌. اگه زنده باشه هم فکر نمیکنم کسی خبر داشته باشه.» ماراشلی با عصبانیت بیرون آمده و به سمت نجاتی حمله میکند و پادزهر را میخواهد. او به هلال می‌گوید که هرچه میداند بگوید و ماهور را نجات بدهد. هلال می‌گوید که نمی‌تواند چنین کاری بکند. سپس به سمت شانه نجاتی تیر می زند. نجاتی بیهوش می شود. ماراشلی از هلال عصبانی می‌شود. هلال می‌گوید:« وظیفه تو پیدا کردن کسیه که دستور قتل مهمت اینجه رو داده. این یه فیلم عاشقانه نیست ماراشلی. با چیزهایی که از دست دادی خداحافظی کن و وقتی نجاتی به هوش اومد ازش بازجویی کن.» او سپس سوار ماشین شده و می رود. ماراشلی داخل خانه می رود و همه جا را می گردد. سپس سراغ نجاتی آمده و او را داخل خانه می برد و به زخمش رسیدگی میکند. ساواش، عزیز و ایلهان را به مکان خودش می برد و آنها را داخل اتاقی به صندلی می بندد. عزیز از اینکه ایلهان در مورد اینکه قاتل بودن نجاتی را به ساواش گفته است، او را سرزنش میکند. ایلهان می‌گوید که اگر این کار را نمی‌کرد، آنها حالا مرده بودند. عزیز می‌گوید که آنها حالا نیز با یک مرده فرقی ندارند. ماراشلی در خانه بالای سر ماهور می رود و با خواهش و التماس از او میخواهد که بیدار بشود. کمی بعد، نجاتی به هوش می آید. ماراشلی با عصبانیت او را تحت فشار می‌گذارد تا بگوید که پادزهر کجاست. نجاتی چیزی نمی‌گوید و سراغ مهمت اینجه را میگیرد. ماراشلی میخواهد به او توضیح بدهد، اما همان لحظه ماهور به هوش می آید. ماراشلی سریع پیش ماهور می رود و از اینکه او به هوش آمده، خیالش راحت می شود. ماهور با دیدن زخمی شدن نجاتی، شوکه شده و بالای سر او می رود و توضیح میخواهد. ماراشلی می‌گوید که یک نفر به نجاتی تیر زده و آنها نمی‌دانند که چه کسی بوده است. ماهور در مورد علت بیهوش شدن خود سوال میکند و نجاتی می‌گوید که فشار او افتاد و از حال رفت. ماهور از ماراشلی میخواهد که پارچه ای بیاورد تا دست نجاتی را ببندند. سوات از ساواش می‌پرسد که چرا حرف ایلهان را باور کرده است و امکان ندارد که نجاتی عمر را کشته باشد. ساواش که ذهنش درگیر شده، می‌گوید‌ که فقط با پیدا کردن نجاتی و سوال کردن از او، میتواند حقیقت را بفهمد. وقتی ماهور و نجاتی تنها می شوند، نجاتی به ماهور می‌گوید‌ که مراقب باشد و به ماراشلی اعتماد نکند‌. او ادعا میکند که ماراشلی به او تیر زده است. ماهور متعجب شده و نمی‌تواند چنین چیزی را باور کند. وقتی که ماراشلی می آید، ماهور او را به تراس برده و می‌گوید‌ که نجاتی حرفهایی زده که با عقل او جور در نمی‌آید. سپس می‌پرسد:« تو به داداشم تیر زدی؟» ماراشلی متعجب شده و با خودش فکر میکند که اگر حقیقت را در مورد هلال به ماهور بگوید، او متوجه می شود که آنها برای اطلاعات کار می‌کنند، و اگر بگوید که خودش تیر زده است و نجاتی مسبب اتفاقات و دردسرهای خانواده است، باز هم ماهور باور نمی‌کند و او را بیرون میکند. او تصمیم میگیرد که موضوع را انکار کند و می‌گوید که چنین کاری نکرده است و از ماهور دلخور می شود. ماهور به او حق میدهد و می‌گوید که حتما نجاتی دچار شوک شده و چنین حرفی زده است.

Comments