Из-за периодической блокировки нашего сайта РКН сервисами, просим воспользоваться резервным адресом:
Загрузить через dTub.ru Загрузить через ClipSaver.ruУ нас вы можете посмотреть бесплатно تاریخ مکاتب اقتصادی. درس اول. مرکانتیلیسم или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Роботам не доступно скачивание файлов. Если вы считаете что это ошибочное сообщение - попробуйте зайти на сайт через браузер google chrome или mozilla firefox. Если сообщение не исчезает - напишите о проблеме в обратную связь. Спасибо.
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
اساس تفکر قرون وسطایی را میتوان در پنج آیتم زیر خلاصه کرد: 1. اعتقاد به دین و مذهب: در قرون وسطی، دین و مذهب نقش مرکزی در زندگی اجتماعی و فکری مردم داشت. کلیسا به عنوان نهاد قدرتمند، بر روی همه جنبههای زندگی تأثیر میگذاشت و بسیاری از باورها و تصمیمات بر اساس آموزههای مذهبی شکل میگرفت. 2. سکونت در نظام طبقاتی: جامعه قرون وسطایی به شدت طبقاتی بود و افراد بر اساس جایگاه اجتماعی و اقتصادی خود تعریف میشدند. این نظام طبقاتی مانع از تحرک اجتماعی و تغییرات عمده در ساختار جامعه میشد. 3. فکر جزمگرایانه: تفکر در این دوران غالباً جزمگرایانه و غیرانتقادی بود. بسیاری از باورها بدون پرسش و تحقیق پذیرفته میشدند و انتقاد از عقاید پذیرفته شده به شدت محدود بود. 4. عدم توجه به علم و تجربه: علم و دانش به طور کلی در سایه دین قرار داشتند و بسیاری از یافتههای علمی نادیده گرفته میشدند. تجربیات شخصی و مشاهدات علمی معمولاً مورد توجه قرار نمیگرفتند. 5. نگرش به طبیعت و جهان: در این دوران، طبیعت به عنوان موجودی سرکش و خطرناک تلقی میشد که نیاز به کنترل و تسلط داشت. این نگرش منجر به دیدگاههای منفی نسبت به تغییرات طبیعی و عدم پذیرش علوم تجربی شد. این ویژگیها به طور کلی نشاندهنده محدودیتهای فکری و اجتماعی در قرون وسطی هستند که با گذر زمان و ظهور رنسانس به تدریج تغییر کردند. ویژگی های رنسانس: 1. احیای فرهنگ کلاسیک: بازگشت به آثار و اندیشههای یونان و روم باستان که الهامبخش جنبشهای فکری و هنری در دوران رنسانس شد. 2. توجه به انسان و انسانگرایی: تمرکز بر ارزشها و قابلیتهای انسانی به عنوان مرکزیت تفکر و هنر، که انسان را در کانون توجه قرار داد. 3. پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی: نوآوریها در علم و فناوری که موجب تغییرات بنیادی در زندگی روزمره و درک ما از جهان شد. 4. نوآوری در هنر و ادبیات: ظهور سبکها و فرمهای جدید هنری و ادبی که مرزهای خلاقیت را گسترش داد و به تنوع فرهنگی کمک کرد. 5. تغییرات در دین و مذهب: نقد و بازنگری در باورهای مذهبی سنتی، که منجر به ظهور جنبشهای جدید و تغییرات در ساختارهای مذهبی شد. 6. گسترش زبانهای ملی: تقویت و ترویج زبانهای بومی به عنوان وسیلهای برای بیان هویت فرهنگی و ملی، به ویژه در ادبیات و هنر. 7. توجه به طبیعت و واقعگرایی: بازتاب واقعیتهای زندگی روزمره و زیباییهای طبیعی در هنر، که به دوری از ایدهآلیسم کمک کرد. 8. ظهور فردیت و خلاقیت: تأکید بر شخصیت فردی و خلاقیت، که هنرمندان را تشویق به ابراز خود و ایجاد آثار منحصر به فرد کرد. 9. تحولات سیاسی و اجتماعی: تغییرات در ساختارهای قدرت و جامعه که به بیداری اجتماعی و حقوق بشر منجر شد. 10. گسترش چاپ و رسانههای جمعی: پیشرفت فنآوری چاپ که اطلاعات را به سرعت منتشر کرد و به گسترش دانش و آگاهی عمومی کمک کرد. تحولات در قرن ۱۷: در قرن 17 اروپا، جامعه به طور کلی به چند طبقه اجتماعی تقسیم میشد که هر کدام ویژگیها و نقشهای خاص خود را داشتند. این طبقات اجتماعی شامل موارد زیر بودند: 1. طبقه اشراف: • این طبقه شامل نجبا، بارونها و خانوادههای سلطنتی بود. آنها معمولاً دارای زمینهای وسیع و ثروت فراوان بودند و در سیاست و امور دولتی نفوذ زیادی داشتند. زندگی اشرافی به تجمل و فرهنگ بالا وابسته بود. 2. طبقه روحانیون: • روحانیون، به ویژه در کشورهای کاتولیک و پروتستان، نقش مهمی در جامعه ایفا میکردند. کلیساها قدرت معنوی و اقتصادی داشتند و بسیاری از روحانیون در سیاست نیز دخالت داشتند. 3. طبقه بورژوازی: • این طبقه شامل تاجران، صنعتگران و کارآفرینان بود که در شهرها زندگی میکردند. بورژوازی به تدریج قدرت اقتصادی و اجتماعی بیشتری به دست آورد و در برخی مناطق به طبقهای تاثیرگذار تبدیل شد. 4. طبقه کارگران و دهقانان: • این طبقه شامل کشاورزان، کارگران و دهقانانی بود که در روستاها زندگی میکردند. آنها معمولاً زندگی سختی داشتند و تحت فشار مالی و اجتماعی بودند. در بسیاری از مناطق، دهقانان به اربابان زمین وابسته بودند. 5. طبقه بردگان: • اگرچه بردهداری در اروپا به اندازه مناطق دیگر مانند آمریکا رواج نداشت، اما در برخی مناطق مانند مستعمرات، بردگان وجود داشتند و شرایط زندگی آنها بسیار دشوار بود. این طبقات اجتماعی در قرن 17 تحت تأثیر تغییرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار داشتند. انقلابها، جنگها و تغییرات مذهبی نیز بر ساختار اجتماعی تأثیر گذاشتند و به تدریج منجر به تغییراتی در روابط قدرت بین این طبقات شدند. 1. تعریف: مرکانتیلیسم یک نظریه اقتصادی است که در قرن 16 تا 18 میلادی رواج داشت و بر اهمیت انباشت طلا و نقره به عنوان نشانه ثروت ملی تأکید میکند. 2. مبادلات تجاری: این نظریه بر کنترل تجارت خارجی و توازن مثبت تجاری (صادرات بیشتر از واردات) تمرکز دارد تا منابع مالی کشور را تقویت کند. 3. دولت قوی: مرکانتیلیسم به نقش فعال دولت در اقتصاد اعتقاد دارد و از مداخلات دولتی در تجارت و صنایع حمایت میکند. 4. استعمار: این نظریه به گسترش استعمار و تصرف مستعمرات برای تأمین مواد اولیه و بازارهای جدید برای کالاهای تولیدی کشورها منجر شد. 5. انتقادات: با ظهور نظریات اقتصادی جدید مانند کلاسیکها، مرکانتیلیسم به چالش کشیده شد و به تدریج جای خود را به نظریات مبتنی بر آزادی اقتصادی داد. #اقتصادکلاب #آموزش #تاریخ #تاریخ_اقتصاد #مرکانتیلیسم #رنسانس #قرون_وسطا #دکتر_رویا_سیفی_پور #دکتر_آزاده_محرابیان #دکتر_نارسیس_امین_رشتی #دکتر_نازی_محمدزاده_اصل