Из-за периодической блокировки нашего сайта РКН сервисами, просим воспользоваться резервным адресом:
Загрузить через dTub.ru Загрузить через ClipSaver.ruУ нас вы можете посмотреть бесплатно کارنامه ی دوران پهلویها در ترازو (بخش دوم)؛ گفتآورد اکبرکرمی و الهیار کنگرلو به میزبانی مهدی نصیری или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Роботам не доступно скачивание файлов. Если вы считаете что это ошибочное сообщение - попробуйте зайти на сайт через браузер google chrome или mozilla firefox. Если сообщение не исчезает - напишите о проблеме в обратную связь. Спасибо.
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
کارنامه ی دوران پهلویها (بخش دوم) کارنامه ی دوران پهلویها این روزها باره ی توجه ایرانیان بسیاری است؛ اما شوربختانه همانند همیشه این کارنامه ی پر از هیچ، در بیتوجهی به تاریخ به جنگها ی حیدری و نعمتی در ایران دگردیسیده است. گروهی زمان و زمین را به هم میدوزند که در سیاهی برآمده از دوران تباه جمهوری اسلامی و در ایستادهگی در برابر آن برای کلاه خاندان پهلوی پشمی بگذارند. ادعاهایی را پیش میگذرند که چیزی بیش از یک نادانی ملی و دامن زدن به آن نیست! این نادانی هرچند با بازگشت به تاریخ خودنمایی میکند، اما برآمد نادانی به تاریخ است و به همین فرنود ساده است که به تاریخی دستکاریشده یا سفارشی سنجاق شده است. بازگشت به دوران پهلوی تنها نماد نادنی نیست! بسیار بیشتر، نماد درماندهگی است. آنها از دریافت این نکته ی ساده و سرراست ناتوان هستند که رضاشاه و محمدرضاشاه شکوهمندترین دستآورد دویستسال پسین مردمان ایران یعنی مشروطه را زمین زدند و از ایرانیان یک جسد ۳۰ ملیونی بیدستپا ساختند و به جمهوری اسلامی سپردند. جمهوری اسلامی برآمد و بیلان آن کارنامه است. انگار گروهی از ایرانیان بهطورکلی و سنتیها، سلطنتطلبها و پادشاهیخواهان بهطورویژه نمیخواهند به تاریخ شکست در ایران اندیشه کنند؟ از آن درس بگیرند؟ گویی گرفتار کیش شخصیت هستند و نمیتوانند از تاریخ شکست، سیاستها و سیاستمدارها ی شکستخورده گسست پیدا کنند؟ چهگونه میتوان در نبود یک آسیبشناسی ژرف از واماندهگی (انحطاط) ایرانیان و ایران از یکسو و ناکامی در فرایند مشروطیت از دیگرسو، راهی به رهایی، توسعه و آیندهای باشکوه گشود؟ این پایه از بیتاریخی شگفتانگیز است. و عجیب نیست که به ستیز با روشنفکری میرسد! بنیادها ی بیتاریخی و نادانی به تاریخ در میان سلطنتطلبها، و پادشاهیخواهانی که زیر پرچم مشروطهخواهی کارمیکنند، به کجا میرسد؟ چرا سلطنتطلبها چنین تیره و تار به کشتن امید در ایران برخاستهاند؟ و علم بازگشت به گذشته را برافراختهاند؟ فرآیند بازگشت به گذشته در میان مذهبیها و سلطنتطلبها از یک آسیب همانند پرده برمیدارد؛ آنها از دریافت سیاست که چیزی مگر ساختن آینده نیست، ناتوان هستند؟ آنها بیپروا به تاریخ شکست در ایران چسبیدهاند؟ و بهجا ی گسست از شکست، سیاستها ی شکستخورده، شکستخوردهگان به گسست از سیاست و فرهنگ رسیدهاند؟ با همرسانی و بازخوردها ی خود به این گفتوگو ادامه دهید و بخشی از جریانی باشید که راه میبرد و نه راه برده میشود. از پسند (سابسکرایب) این کانال که کانالی برای شنیدن صداها ی تازه است هم کوتاهی نکنید؛ همه ی راهها ی بزرگ با همین گامها ی کوچک آغاز میشود. https://t.me/KaramiAk