Из-за периодической блокировки нашего сайта РКН сервисами, просим воспользоваться резервным адресом:
Загрузить через dTub.ru Загрузить через ClipSaver.ruУ нас вы можете посмотреть бесплатно عرفان اسلامی قسمت ششم: ارتباط عرفا با شیاطین اجنه (1) Erfane Islami 6 или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Роботам не доступно скачивание файлов. Если вы считаете что это ошибочное сообщение - попробуйте зайти на сайт через браузер google chrome или mozilla firefox. Если сообщение не исчезает - напишите о проблеме в обратную связь. Спасибо.
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
عرفان اسلامی قسمت ششم: ارتباط عرفا با شیاطین اجنه (1) Erfane Islami 6 ابن سینا در کتاب اشارات، ملاصدرا در کتاب مفاتیح الغیب، و علامه طباطبایی در مقدمه المیزان، تفاوتی بین سحر، کرامت و معجزه قائل نیستند. به طور کلی ایجاد خرق عادت را حاصل تقویت نفس (در اثر ریاضت) و یا ارتباط با عوالم آسمانی (اجنه) میدانند با این تفاوت که اگر نیت فرد اثبات نبوتش باید معجزه، اگر از اولیا باشد کرامت، و اگر نیت شر داشته باشد سحرش نامند. قاعده ریاضت نفس توسط تمرین و تلقین در تمام عرفان های جهان مشترک است. از جمله عرفان بودایی و یوگا در آسیا، سرخ پوستی در آمریکا، کابالا و رهبانیت در یهود و نصارا، و تصوف (عرفان اسلامی) در خاورمیانه. نه تنها در روش عملی عرفان های جهان مشابه هستند بلکه در نظر و تئوری یک ایدئولوژی دارند. در عین حال این سبک از زندگی و این تئوری همواره در تقابل با ائمه شیعه و فقها بوده. تا قرن هشتم که سید حیدر آملی در کتاب جامع الاسرار بیان میکند که این تضاد بین گروه شیعه و صوفیان (عرفا) باید خاتمه یابد چرا که شیعیان ظاهر حقیقی دین را دارند و صوفیه باطن حقیقی دین را! و مومن ممتحنه در قرآن درواقع شیعه صوفی یا همان عارف شیعی است. بعد از گذشت قرن ها اکنون معارف شیعی و صوفیانه توسط بسیاری از صوفیان معاصر اختلاط شده اند هرچند این عده هنوز معارف صوفیانه و اکابر تصوف را در حقیقت ماجرا بسیار برتر از معارف شیعی و روایات میدادند. به عنوان یک نمونه سید جلال الدین آشتیانی در شرح مقدمه قیصری بر فصوص مینویسد که کلمات صوفیه در جهانبینی دلپذیرتر از کلمات و طریقه انبیاء و ائمه است. آنچه که در عالم به عنوان عرفان یا باطن گرایی شناخته میشود شامل معرفتی به درون برای دسترسی به علم کلی است که در این پروسه توسط شهود و ارتباط با موجوداتی غیر از انسان شخص به رموز و قدرتی برای ایجاد خرق عادت در طبیعیات میرسد و در این سفر نفسانی هرچه بیشتر تلاش کند به انسان کامل نزدیکتر میشود. جزئی از پروسه ی این معرفت، علم کیمیا و علم افلاک است. این مجموعه از کیهان، کیمیا و معرفت نفس همراه با شهود و خرق عادت و علوم خفیه به عرفان شهرت دارد. موضوع بحث ما سیر این معرفت در زمان است. از زمان دین مزدایی و بودایی در شرق تا رسیدن آن به مصر، تا رسیدن آن به یونان و معرفت گنوسی و سپس دسترسی به آن توسط مسلمانان پس از تصرف مصر و سپس انتقال آن به مسیحی-یهودی های عارفِ کاتار در جنوب اروپا (کابالیست ها) و سپس دو شاخه شدن آن به سمت اروپا و ایجاد رنسانس و شاخه دیگر به اسپانیا و ابن عربی در اندلس و سپس بازگشت آن به اسلام و تصوف. که نهایتا توسط ترکیبی از معارف اسماعیلیان و تلاش های حیدر آملی وارد تشیع نیز میشود. در قسمت های آینده بیشتر در مورد ارتباط مسلمان های قرن دوازده تا چهارده میلادی همچون ابن عربی، سهرودی و مولوی با این متون و دریافت آن از کاتارهای یهودی جنوب اروپا صحبت خواهیم کرد. پس از اتمام گزارش های تاریخی و سیر زمانی عرفان وارد تطبیق نظریات عرفانی در جوامع مختلف خواهیم شد. ارتباط تنگاتنگ عرفان اسلامی (تصوف) و عرفان یهودی (کابالا) نه فقط از جهت مشابهت معارف و عمل است بلکه به نقل یهود پژوهان و محققین عرفان مستقل و دانشگاهی کاملا از یکدیگر سرچشمه گرفته اند. تا جاییکه محققین کابالیست برای دفاع از جایگاه خود در مباحثی مثل انسان کامل، وجود مطلق، تجلی ذات، بهشت و جهنم و غیره با اسانید خود میکوشند تا اثبات کنند که این معارف مستقلا از عرفان اسلامی به تعالیم کابالا منتقل نشده بلکه عرفان اسلامی همچون پلی است که معارف یهودیان و نو افلاطونیان را به وسیله ترجمه و آموزش حفظ کرده و سپس به کابالا منتقل کرده است. جلوه این پل ارتباطی و انتقالی شبه جزیره ایبریا (اسپانیا) در قرن یازده تا سیزده میلادیست. این دوران طلایی عرفان در اسپانیا درواقع زادگاه عرفای یهودی همچون ابن میمیون و رامون یوی، فیلسوف مسلمانی همچون ابن رشد، و به ظاهر مسلمانانی همچون ابن عربی است. در عین حال طلاقی جغرافیایی این افراد فقط محل زادگاهشان اسپانیا نبوده بلکه برای دستیابی به منابع ناب عرفان و سحر مصری دوران تکامل خود را در قاهره پیموده اند. این خلاصه ای از نظر محققین مستقل و آکادمیک غربیست، اما در لایوهای آینده به جزییات این طلاقی در کتب این عرفای مسلمان (سنی) و یهودی خواهیم پرداخت. انتهای اوج طلایی این تکامل یهودی-اسلامی (سنی) تا قرن سیزده میلادی و فوت مولوی بلخی است. تا این لحظه هیچ اثری در بین شیعیان یافت نمیشود و معارف الهی توسط شیعیان صرفا در معارف ناب اهل بیت (ع) جست و جو میشود. تا قرن چهارده که حیدرآملی با تاویل و تفسیر کتب ابن عربی میکوشد تا صوفیان را به عنوان شیعیان واقعی معرفی کند! و این تازه شروع ماجراست ... اللهم العن الجبت والطاغوت والنعثل و اولیائهم و محبیهم الی یوم القیامه. اللهم عجل لولیک الفرج