Из-за периодической блокировки нашего сайта РКН сервисами, просим воспользоваться резервным адресом:
Загрузить через dTub.ru Загрузить через ClipSaver.ruУ нас вы можете посмотреть бесплатно یادواره بنان – کنسرت محمدرضا لطفی و محسن کثیرالسفر در ایتالیا или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Роботам не доступно скачивание файлов. Если вы считаете что это ошибочное сообщение - попробуйте зайти на сайт через браузер google chrome или mozilla firefox. Если сообщение не исчезает - напишите о проблеме в обратную связь. Спасибо.
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
یادواره بنان – کنسرت محمدرضا لطفی و محسن کثیرالسفر در ایتالیا بخش تارنوازی این کنسرت به نام ” یادواره بنان ” شناخته میشود. شور و بیات اصفهان بهترین کیفیتی که از این اجرا به دستمان رسیده و شامل هر دو بخش تار و سه تار میباشد. دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تعزیر میکنند ناموس عشق و رونق عشاق میبرند عیب جوان و سرزنش پیر میکنند گویند رمز عشق مگویید و مشنوید مشکل حکایتیست که تقریر میکنند تشویش وقت پیر مغان میدهند باز این سالکان نگر که چه با پیر میکنند فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر کاین کارخانهایست که تغییر میکنند می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر میکنند *********** دلا دیدی که خورشید از شب سرد چو آتش سر ز خاکستر بر آورد زمین و آسمان گلرنگ و گلگون جهان دشت شقایق گشت از خون نگر تا این شب خونین سحر کرد چه خنجرها که از دلها گذر کرد به هر خون دلی سروی قد افراشت ز هر سروی تذروی نغمه برداشت صدای خون در آواز تذرو است دلا این یادگار خون سرو است *********** سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند به فتراک جفا دلها چو بربندند بربندند ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند سرشک گوشهگیران را چو دریابند در یابند رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند بدین درگاه حافظ را چو میخوانند میرانند *********** ای مه من ای بت چین ای صنم لاله رخ و زهره جبین ای صنم تا به تو دادم دل و دین ای صنم بر همه گشته یقین ای صنم من ز تو دوری نتوانم دیگر جانم وز تو صبوری نتوانم دیگر بیا حبیبم بیا طبیبم هر که تو را دید و زخود دل برید رفته ز خود تا که رخت را بدید تیر غمت چون به دل من رسید همچو بگفتم که همه کس شنید من ز تو دوری نتوانم دیگر جانم وز تو صبوری نتوانم دیگر بیا حبیبم بیا طبیبم ای نفس قدس تو احیای من چون تویی امروز مسیحای من حال جمعی تو پریشان کنی وای به حال دل شیدای من من ز تو دوری نتوانم دیگر جانم وز تو صبوری نتوانم دیگر بیا حبیبم بیا طبیبم *********** گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید در این عشق چو میرید همه روح پذیرید برآیید برآیید از این خاک برآیید کز این خاک برآیید سماوات بگیرید خموشید خموشید خموشی دم مرگست هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید *********** عــزیزم کاسه ی چشمم سرایت میون هر دو چشمام جــای پایـت از این ترسم که غافل پـا نهی تو نشینه خـار مـژگـونـم بـه پــایــت تو دوری از برم دل در برم نیست هوای دیگری اندر سرم نیست به جان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست بهار آمد به صحرا و در و دشت جوانی هم بهاری بود و بگذشت سر قبر جوانان لاله روید دمی که مهوشان آیند به گلگشت غم عشقت بیابون پرورم کرد هوای بخت بی بال و پرم کرد به مو گفتی صبوری کن صبوری صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد یکی برزیگری نالون در این دشت به چشم خون فشان آلاله می کشت همی کشت و همی گفت ای دریغا که باید کشتن و هشتن در این دشت بی تو گلشن چو زندونه به چشمم گلستون آذر ستونه به چشمم بی تو آرام و عمر زندگانی همه خواب پریشونه به چشمم مو که افسرده حالم چون ننالم شکسته پر و بالم چون نلانم همه گویند فلانی ناله کم کن تو آیی در خیالم چون ننالم *********** بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم آن جا روم آن جا روم بالا بدم بالا روم بازم رهان بازم رهان کاین جا به زنهار آمدم من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر آخر صدف من نیستم من دُر شهوار آمدم *********** الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم *********** باز هوای وطنم آرزوست تکیه به کنعان زدنم آرزوست نکهت گل را چه کنم ای صنم بویی از آن پیرهنم آزوست *********** برای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی سربزنید https://khosousi.com / khosousii http://telegram.me/Khosousi / khosousi