Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео


Скачать с ютуб دوره روانشناسی ژرف و کهن الگویی -11- کهن الگوهای کودک ابدی-زخمی یا قربانی - آیدین آرتا в хорошем качестве

دوره روانشناسی ژرف و کهن الگویی -11- کهن الگوهای کودک ابدی-زخمی یا قربانی - آیدین آرتا 5 лет назад


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



دوره روانشناسی ژرف و کهن الگویی -11- کهن الگوهای کودک ابدی-زخمی یا قربانی - آیدین آرتا

در بخش قبل به موضوع ماندن در وضعیت یتیم ابدی پرداختیم و اینکه چگونه یتیم ابدی در نهایت ما را در موقعیت ضعفی پایدار در زندگی قرار می دهد. در این احساس ضعف و ناتوانی است که ما همه آنچه را که می توانیم باشیم و به آن بدل شویم به یک "من ضعیف و ناتوان" فرو می کاهیم. با تضعیف موقعیت قهرمانانه ایگو (یا به عبارتی درکی که ما در سطح خودآگاه از خود داریم) اگر ما به احساسی عمیق از گناه گرفتار آییم و بر خود خشم گیریم در یتیم ابدی و یا ناتوان باقی خواهیم ماند ولی اگر مسوولیت این سقوط را نه در خود بلکه در دیگران ببینیم و احساس کنیم که نه فقط سقوط کرده ایم بلکه زخم نیز خورده ایم، خود را نخست در کهن الگوی کودک زخمی و پس از آن در کهن الگوی قربانی خواهیم یافت که در آن احساسی که در پس نقاب قربانی، ما را تصرف خواهد کرد حسی عمیق از خشم و رنجیدگی از دیگران و حتی فراتر از آن از هستی و جهان است. این احساس که بی عدالتی قانون نخستین زندگی است. این رنجش و خشم از بی عدالتی راهی مستقیم به کهن الگوهای سایه و تاریکی را به روی ما می گشاید. این خشم، حسی از "خود را حق دیدن" و "دیگران و جهان را تاریکی دیدن" پدید می آورد که نتیجه آن آمادگی برای افزایش رنج در جهان خواهد بود. مفیستوفلیس در داستان فاوست گوته دشمن جهان و انسان است و لحظه ای از فزودن رنج در جهان باز نمی ایستد زیرا به این باور است که جهان حمام خون است و انسانها موجوداتی پلید و حقیر هستند که بهتر بود هیچ یک هرگز وجود نمی داشتند. حاصل این خشم در نهایت به این باور که بهتر بود هیچ یک وجود نمی داشتند ختم نمی شود بلکه مفیستولیس به صورت فعالانه در مسیر فاسد ساختن و نابود ساختن انسان و جهان تلاش می کند. در بخش سوم جلسه چهارم، واکنش دیگر یتیم به رنج و اژدهای آشوب را مورد بررسی قرار می دهیم. این راه، گریز از وضعیت یتیم و تلاش برای بازگشتی غیر ممکن به کودکی است. این پسگرد، نه بازگشتی حقیقی به کودکی بلکه پناه گرفتن در سطح ویژگی های آرکتایپی کودکی است. این پسگرد عقب نشینی به رشد نیافتگی است. برای همیشه رشد نیافته ماندن توقف همیشگی یادگیری و توسعه آگاهی است. در این راه ما به "ناتمام ماندن" می گریزیم تا در مسیر کمال رنج نکشیم. کودک ابدی انسانی ناهشیار و ناآگاه و گریزان از رنج آموختن و یادگیری است که زندگی را تنها در سطح آن زندگی می کند ولی بهای این عقب نشینی رها ساختن ایده آگاهی و آزادی و تحقق خویشتن است. آنکه تصمیم می گیرد بذر بماند رنجی نیز نخواهد کشید ولی بهای این پرهیز از رنج، ماندن در عمق تاریکی ناخودآگاه است. رنجی نخواهد بود ولی هرگز نه آواز پرندگان را خواهیم شنید و نه نوازش نسیم بر پوست خود و نه باران و خورشید را تجربه خواهیم کرد. آنکه رنج شکفتن را می پذیرد شاید زندگی کوتاهتری از یک بذر داشته باشد ولی آیا به راستی بذر هرگز در بسته ماندن خود زندگی را تجربه خواهد کرد؟ شکستن پوسته بذر دانه را یتیم خواهد ساخت، آسیب پذیر در برابر تاریکی و هجوم زندگی و مرگ ولی رشد اتفاقی است که امکان تحقق خواهد یافت. آیدین آرتا

Comments