Скачать с ютуб حکایت بهلول : بهلول و مهمان قاضی - قسمت اول в хорошем качестве

حکایت بهلول : بهلول و مهمان قاضی - قسمت اول

.به جذابترین کانال داستانهای فارسی خوش آمدید من زهره هستم و قراره امشب یک حکایت دیگه از جناب بهلول رو براتون تعریف کنم بهلول شبی در خانه‌اش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود که قاصدی از راه رسید. قاصد پیام قاضی را به او آورده بود. قاضی می‌خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضی عذر بخواه! من امشب مهمان دارم و نمی‌توانم بیایم. قاصد رفت و چند دقیقه دیگر برگشت و گفت: قاضی می‌گوید قدم مهمان بهلول هم روی چشم. بهلول بیاید و مهمانش را هم بیاورد. بهلول با مهمانش به طرف مهمانی به راه افتادند. او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت کن من کجا می‌نشینم تو هم آنجا بنشین. هرچه می‌خورم تو هم بخور. تا از تو چیزی نپرسیده‌اند، حرفی نزن و اگر از تو کاری نخواستند، کاری انجام نده. مهمان در دل به گفته‌های بهلول می‌خندید و می‌گفت: نگاه کن یک دیوانه به من نصحیت می‌کند. ...وقتی به مهمانی قاضی رسیدند ...ادامه داستان رو در ویدیو دنبال کنید ---------------------------------------------------------------------------------------------- حکایت بهلول : بهلول و مرد تاجر    • حکایت بهلول : بهلول و مرد تاجر   جکایت بهلول : بهلول و مهمان قاضی - قسمت دوم    • Видео   حکایت بهلول : بهلول و فروختن خانه ای در بهشت    • حکایت بهلول : بهلول و فروختن خانه ای در بهشت   _____________ داستان حکایت داستان فارسی حکایت آموزنده, ضرب المثل, حکایات بهلول دانا حکایت طنز داستان فارسی کهن داستان صوتی ============= 🌹🌹 لایک و کامنت = ویدئو های جذاب تر و بیشتر ❤❤ 👇 برای عضویت در کانال کافیه روی لینک زیر کلیک کنید زنگوله رو هم فعال کنید 👇    / @radioshabro   --------------------- ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید --------------------- instagram : https://instagram.com// Telegram : https://t.me/ ------------------------- --------------------- منابع ما --------------------- Sounds : youtube audio library Narrator : M.T Videos & Images https://freebibIeimagse.org/ https://pixabay.com/ ------------------------- #داستان #حکایت #داستان_فارسی #داستان_جالب #داستان_فارسی #حکایت_های_فارسی #حکایت_های_ایرانی #مثنوی_مولانا