Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео


Скачать с ютуб دوئل ابوطالب حسینی و علی صبوری در فینال خنداننده شو😂عالی بود😆 в хорошем качестве

دوئل ابوطالب حسینی و علی صبوری در فینال خنداننده شو😂عالی بود😆 3 месяца назад


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



دوئل ابوطالب حسینی و علی صبوری در فینال خنداننده شو😂عالی بود😆

لحاظاتی برای خنده... باحال ترین سوژه هارو تو کانال میم فارسی ببین😜 جناب‌خان شخصیتی عروسکی است که در مجموعه خانگی کوچه مروارید و در مجموعه خندوانه به عنوان کمدین ظاهر شد. صداپیشگی این شخصیت برعهدهٔ محمد بحرانی است. رامبد جوان بازیگر، کارگردان و مجری تلویزیون ایرانی است. او در سریال همسران و خانه سبز بازی کرده و در برندهٔ سیمرغ بلورین شده است. وی همچنین به عنوان مجری برنامهٔ تلویزیونی خندوانه شناخته شد. برنامه خندوانه تهیه‌کنندگی سید علی احمدی و کارگردانی و اجرای رامبد جوان داشت و پنج شب در هفته پخش می‌شد. این برنامه برای مدتی یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی ایران بود. ‎عنوان: شب‌های برره و رازهای دورهمی ‎در یک شب تاریک و سرد، در دل کوه‌های برره، گروهی از دوستان قدیمی دور هم جمع شده بودند. این جمع دوستانه به یاد شب‌های خوش گذشته، به ویژه شب‌های برره، که در آن‌ها با خنده و شوخی می‌گذشت، تشکیل شده بود. هر کدام از آن‌ها داستان‌هایی از زندگی خود داشتند که می‌خواستند با یکدیگر به اشتراک بگذارند. ‎فصل اول: یادآوری گذشته ‎رضا، که همیشه در مرکز توجه بود، شروع به تعریف داستانی از دوران جوانی‌اش کرد. او گفت: «یادش بخیر! وقتی پاورچین پخش می‌شد، ما چقدر می‌خندیدیم! هر بار که شخصیت‌ها در موقعیت‌های عجیب و غریب قرار می‌گرفتند، ما تا صبح نمی‌خوابیدیم.» دیگران نیز با او همصدا شدند و خاطرات شیرین آن روزها را مرور کردند. ‎فصل دوم: قهوه تلخ و رازهای نهفته ‎در این میان، سارا که همیشه دوست داشت داستان‌های عمیق‌تر را روایت کند، گفت: «اما آیا فراموش کرده‌ایم که زندگی همیشه قهوه تلخی نیست؟» او به یاد مرد هزارچهره افتاد و گفت: «گاهی اوقات باید با چهره‌های مختلف خودمان را نشان دهیم تا بتوانیم با چالش‌ها روبرو شویم.» ‎فصل سوم: دورهمی و مسابقات جالب ‎با گذشت زمان، جمع دوستان تصمیم گرفتند یک مسابقه گل یا پوچ برگزار کنند. این مسابقه نه تنها سرگرم‌کننده بود بلکه فرصتی برای یادآوری لحظات شاد زندگی‌شان فراهم کرد. هر کدام از آن‌ها باید یکی از شخصیت‌های محبوب سریال‌ها یا فیلم‌هایی که دیده بودند را تقلید می‌کردند. ‎فصل چهارم: تیاتر شو و خنده‌های بی‌پایان ‎در حین بازی، برزو افشار به عنوان مجری برنامه تیاتر شو وارد عمل شد. او با حرکات بامزه خود همه را به خنده انداخت. هر بار که یکی از دوستانش تلاش می‌کرد تا شخصیت خاصی را تقلید کند، برزو با شوخی‌هایش فضا را شادتر می‌کرد. ‎فصل پنجم: رازهای خانه پدری ‎ناگهان یکی از دوستانشان به نام کامبیز عموزاده موضوع جالبی را مطرح کرد. او گفت: «آیا هیچ کدامتان درباره خانه پدری چیزی شنیده‌اید؟» همه کنجکاو شدند و کامبیز شروع به تعریف داستان‌هایی درباره رازهای نهفته در خانه پدری‌شان کرد. ‎فصل ششم: خوشبختی در کنار هم ‎در پایان شب، همه متوجه شدند که خوشبختی واقعی در کنار هم بودن است. حتی اگر زندگی پر از چالش باشد یا قهوه تلخی داشته باشد، دوستی و عشق همیشه راه حلی برای مشکلات خواهد بود. ‎این شب پر از خاطرات شیرین و خنده‌ها باعث شد تا آن‌ها دوباره تصمیم بگیرند هر ماه دور هم جمع شوند و لحظاتی شاد را تجربه کنند؛ زیرا زندگی مانند یک فیلم است که باید آن را با بهترین بازیگرانش یعنی دوستان واقعی ساخت. ‎در یک شب بارانی در تهران، گروهی از کمدین‌ها و هنرمندان مشهور تصمیم می‌گیرند تا دور هم جمع شوند و یک شب شاد و مفرح را برگزار کنند. این جمع شامل شخصیت‌های معروفی چون مهران مدیری، رضا عطاران، و امین حیایی بود. هر کدام از آن‌ها داستان‌های جالبی از تجربیات خود در دنیای هنر داشتند. ‎مهران مدیری که همیشه با شوخی‌هایش فضای جمع را شاداب می‌کند، شروع به تعریف داستانی از یکی از برنامه‌های تلویزیونی‌اش کرد که در آن با علی صادقی و شقایق دهقان همکاری کرده بود. او به طرز خنده‌داری توضیح داد که چگونه علی صادقی همیشه سعی می‌کرد تا با شوخی‌هایش او را تحت فشار قرار دهد. ‎در همین حین، رضا عطاران به یاد آورد که چگونه در یکی از فیلم‌هایش با جواد عزتی همکاری کرده و چطور آن‌ها توانسته بودند یک صحنه خنده‌دار را به بهترین شکل ممکن اجرا کنند. او گفت: "ما همیشه سعی می‌کنیم تا بهترین لحظات را برای تماشاگران بسازیم." ‎سعید آقاخانی نیز به جمع پیوست و داستانی از سفرش به خارج از کشور تعریف کرد. او گفت: "وقتی به خارج رفتم، متوجه شدم که مردم چقدر عاشق فرهنگ ایرانی هستند. حتی وقتی من شروع به صحبت کردن کردم، همه با دقت گوش می‌دادند." ‎در این میان، حامد آهنگی با صدای خاص خود شروع به خواندن یک آهنگ طنز کرد که همه را به خنده انداخت. او همچنین اشاره‌ای به کارهای کلارا استپانیانس کرد و گفت: "او همیشه توانسته است با بازیگری خود دل‌ها را تسخیر کند." ‎جمعیت کم کم بزرگ‌تر شد و هنرمندانی مانند نادر سلیمانی، هومن حاجی‌عبداللهی و حتی قدرت‌الله ایزدی نیز وارد شدند. هر کدام داستان‌هایی برای گفتن داشتند و فضای شادی ایجاد شده بود. ‎در نهایت، همه تصمیم گرفتند تا یک نمایش مشترک ترتیب دهند که شامل بهترین لحظات طنزآمیز هر کدام از آن‌ها باشد. این نمایش قرار بود نه تنها برای سرگرمی بلکه برای حمایت از خیریه‌ای محلی برگزار شود. ‎این شب بارانی تبدیل به یکی از خاطره‌انگیزترین شب‌ها برای همه شد؛ جایی که هنر و دوستی دست در دست هم گذاشتند تا لبخند بر لبان مردم بیاورند.

Comments