Из-за периодической блокировки нашего сайта РКН сервисами, просим воспользоваться резервным адресом:
Загрузить через ClipSaver.ruУ нас вы можете посмотреть бесплатно احمد ظاهر استاد سراهنگ و اشعار میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Роботам не доступно скачивание файлов. Если вы считаете что это ошибочное сообщение - попробуйте зайти на сайт через браузер google chrome или mozilla firefox. Если сообщение не исчезает - напишите о проблеме в обратную связь. Спасибо.
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
بوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل فرزند میرزا عبدالخالق در سال ۱۰۵۴ هـ. ق در پتنه در ایالت بهار هندوستان به دنیا آمد و در آنجا رشد کرد و تربیت یافت. سال تولد او از «انتخاب» و «فیض قدس» در میآید. او شاعر پارسیگوی است که از ترکان جغتایی بَرلاس یا ارلاس بدخشان بود؛ وی بیشتر عمر خود را در شاهجهانآباد دهلی زندگی کرد و آثار منظوم و منثور خود را خلق کرد. او در سال ۱۰۷۹ ه.ق بهخدمت محمداعظم بن اورنگ زیب پیوست. سپس، به سیاحت پرداخت، و سرانجام، در «سال ۱۰۹۶ ه. ق» در دهلی سکنی گزید، و نزد آصف جاه اول، (نظام حیدرآباد) دکن منزلت بلند داشت. بیدل در روز پنجشنبه چهارم صفر سال ۱۱۳۳ ه.ق در دهلی زندگی را بدرود گفت و در صحن خانهاش، در جایی که خودش وصیت کرده بود، دفن گردید.[۱] مرگ و محل دفن بیدل علامه صلاحالدین سلجوقی در صفحهٔ ۸۷ کتاب نقد بیدل اینطور مینویسد: «حینی که به هند بودم، از بیدل خیلی جستجو نمودم، ولی، معلوم شد که مردم هند کنون بیدل را فراموش کردهاند. (مظهر) و (ظهوری) نزد ایشان بارها بلندتر است از بیدل. قبر بیدل هم پیدا نشد، و من به درجهٔ اخیر به حیث یک جنرال قونسل افغانی که نزد اهل هند محترم است خیلی کوشیدم. در پایان کوشش خود به این فکر آمدم که بقایای او را به کابل آوردهاند، و من درینباره با استاد سیدمحمدداود الحسینی همنوا هستم. اسناد استاد موصوف خوب قوی است، و علاوه بر آن، گم شدن و ناپدید شدن ناگهانی قبر در زمانی که در آن محیط بزرگترین شاعر و صوفی و ادیب محسوب میشد، هیچ معنی ندارد بهجز اینکه جثهٔ او را از خانهاش (که طبعاً قبر در خانه معنی دیگری ندارد بهجز اینکه موقت باشد) رسماً به وطنش و باز به جایی که در قریهٔ (خواجه رواش) بهنام محلهٔ چغتاییها، یعنی اقوام بیدل، معمور و معروف بودهاست و تا کنون مرکز صوفیهای وحدتالوجودی یعنی انصاریهای پای منار است، آوردهاند». استاد سلجوقی سپس ادامه میدهد: «اینکه اگر بعضی میگویند یا بگویند که قبر بیدل از طرف بعضی مهاجمین از بین رفتهاست معنی ندارد. مهاجمین به بسیاری قبرها حمله کردهاند؛ ولی قبر از میان نرفتهاست. این کار به قبر جامی هم صورت گرفت ولی قبر باقی ماند و کنون مرجع خاص و عام است. مخصوصاً که مهاجم مانند سیل زودگذر باشد؛ و طبیعی است که آنطور مقبرهٔ مورد تجاوز هنوز محترمتر و محبوبتر و آبادتر میگردد.» در اسناد استاد سیدمحمدداود الحسینی که سلجوقی عنوان کرده، از حدود ۸۶ شخصیت یاد شدهاست، که آوردن نام همهٔ آنان در این مقاله جایز و میسر نیست. در اینجا تنها برخی از این اشخاص ذکر میشوند: استاد بیتاب، علامه صلاحالدین سلجوقی، میرغلام حضرت شایق جمال، میرغلاممحمد غبار، سرور گویا اعتمادی، استاد خلیلالله خلیلی، دکتر میرنجمالدین انصاری، پروفسور میرامانالدین انصاری، میرمحمد آصف انصاری، غلامحسن مجددی، محمدابراهیم خلیل، علیمحمدخان آدینه وزیر دربار، خالمحمد خسته، وزیر علوم و معارف و وزیر امور خارجه فیض محمد زکریا، دکتر نجیبالله توروایانا، محمدابراهیم صفا، دکتر عبدالاحمد جاوید، احمدعلی محمد حیدر ژوبل، پروفسور عبدالحی حبیبی، محمدطاهر بدخشی، سیدشمسالدین مجروح، دکتور محمد انس، غلام سرور ناشر، پروفسور الساندر بوزانی استاد دانشگاه ناپل ایتالیا، مولوی فیضالله قندهاری، مولانا سیدمحمدعمر هروی، مولانا عبدالقدیر شهاب، مولانا فضل حق رامپوری و مولانا اشرفعلی نهادنی و مولانا امجدعلی بهاری، دکتر عبدالغنی (نویسندهٔ کتاب احوال و آثار میرزا عبدالقادر بیدل) و پروفسور محمدباقر رئیس دانشگاه پنجاب. این دانشمندان همه متفق به یک نظر هستند که استخوانهای بیدل به وطن اصلی آن شاعر انتقال داده شد. بقایای جسد میرزا عبدالقادر بیدل را در کنار مقبرهٔ میرزا ظریف و شخص دیگری که غازیخان نام داشتهاست، به خاک سپردند. به اساس مدارک و شواهد بهدستآمده و روایت برخی، حفریاتی که بهوسیلهٔ دانشمندان در مزار بیدل در خواجهرواش کابل صورت گرفت، دخمهای در آنجا پیدا شد که در سمت غربی آن گوری وجود داشت که با گچ و آجر پخته ساخته شده بود و لوح سنگی نیمه شکستهای داشت. از عبارت لوحه سنگ برمیآمد که قبر از آن چه کسی بوده و در سال ۱۰۲۶ هـ.ق قبل از ولادت بیدل وفات نمودهاست. در سمت شرقی دخمه استخوانهای دو نفر به صورت نامنظم در صحن دخمه دفن شده بودند که دلیلی بر انتقال استخوانها میباشد. محلهٔ مذکور از قدیم نزد مردم آن دیار به یکهظریف یعنی ظریفآباد شهرت دارد، بدون آنکه متوجه باشند که میرزا ظریف مامای بیدل بودهاست و با دخترش در خواجهرواش ساکن هستند. بر خاک بیدل لوح سنگیای هم وجود داشت، ولی در دورهٔ فرمانروایی امیر عبدالرحمنخان، در هنگام قیام هزاره، که در اثر آن از سال ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۳ جنگ شدیدی جریان داشت، این لوح سنگی به دست تیمور شاه، احمد شاه و سلطان شاه، صاحبان باغ و زمینی که مزار بیدل و مامایش میرزا ظریف در آن قرار داشت، از بین رفت. آنان بر این باور بودند که توجه شخص امیر عبدالرحمنخان که به زیارت بیدل آمده بود و تصمیم ساختن آبادی را داشت، به اصطلاح باعث رونق باغ و جایگاه ایشان خواهد شد. تمام جزئیات از بین بردن و محو کردن لوح سنگی مزار بیدل را صاحب شاه، وارث عاملان این کار اعتراف کرده و به صورت تحریری به استاد سیدمحمدداود الحسینی پژوهشگر مزار بیدل تسلیم کردهاست. این کانال از نظر رعایت حقوق دموکراتیک و برابر سایر کاربران این کانال مستقل است، ما هیچ گونه ارتباطی با حزب سیاسی یا مذهبی نداریم، فقط از نظر احترام به حقوق بشر و دموکراسی مستقل هستیم و احترام کامل داریم. برای دیدگاه ها و عقاید مردم یا هر دینی که ممکن است داشته باشند از شما تشکر می کنم فلسفه موسیقی خودشناسی کیهان شناسی ادیان شناسی